جنون جاوید

باده بی باده منم ;جام توئی تو

Friday, June 06, 2008

جنون جاوید یعنی

:
انرژی


نشاط
و
روح مواج

...
یعنی

میل به تمام زیباییها

...
یعنی

دفع هرگونه
رکود و افسردگی و خمودگی
از جسم و روان

...

یعنی
حرکت

تحرک

و
جوشش درون

...
یعنی
گذر
و
نه
توقف

...

یعنی
عشق جاوید

و
نه

معشوق جاوید

!!!
و بالاخره یعنی

رهایی
از
تمام قیود خاکی

و

سیر
درافلاک
تا

فنا در بقا مطلق
.

Thursday, June 05, 2008

عشق خدا

عشق من پاييز آمد مثل پار
باز هم بازمانديم از بهار
احتراق لاله را ديديم ما
گل دميد و خون نجوشيديم ما
بايد از فقدان گل، خونجوش بود
در فراق ياس، مشکى‌پوش بود
ياس بوى مهربانى مى‌دهد
عطر دوران جوانى مى‌دهد
ياس‌ها يادآور پروانه‌اند
ياس‌ها پيغمبران خانه‌اند
ياس ما را رو به پاکى مى‌برد
رو به عشقى اشتراکى مى‌برد
ياس در هرجا نويد آشتى‌ست
ياس دامان سپيد آشتى‌ست
در شبان ما که شد خورشيد؟ ياس
بر لبان‌ ما که مى‌خنديد؟ ياس
ياس يک شب را گل ايوان ماست
ياس تنها يک سحر مهمان ماست
بعد روى صبح پرپر مى‌شود
راهى شب‌هاى ديگر مى‌شود
ياس مثل عطر پاک نيت است
ياس استنشاق معصوميت است

ياس را آيينه‌ها رو کرده‌اند
ياس را پيغمبران بو کرده‌اند
ياس بوى حوض کوثر مى‌دهد
عطر اخلاق پيمبر مى‌دهد
حضرت زهرا دلش از ياس بود
دانه‌هاى اشکش از الماس بود
داغ عطر ياس زهرا زير ماه
مى‌چکانيد اشک حيدر را به چاه
عشق محزون على ياس است و بس
چشم او يک چشمه الماس است و بس
اشک مى‌ريزد على مانند رود
بر تن زهرا، گل ياس کبود
گريه، آرى گريه چون ابر چمن
بر کبود ياس و سرخ نسترن
اين دل ياس است و روح ياسمين
اين امانت را امين باش اى زمين
نيمه شب دزدانه بايد در مغاک
ريخت بر روى گل خورشيد، خاک
ياس خوشبوى محمد داغ ديد
صد فدک زخم از گل اين باغ ديد
مدفن اين ناله غير از چاه نيست
جز تو کس از قبر او آگاه نيست
گريه کن زيرا که گل‌ها ديده‌اند
ياس‌هاى مهربان کوچيده‌اند
:شعر از
احمد عزیزی